گروه اول؛ دانشآموز برنامهندیده:
اصطلاحاً به دانشآموزانی اطلاق میشود که همین جوری طبق برنامهی خودشان (ملغمهای از برنامههای سفارششده توسط پسرخاله، عمورضا، دخترعمه بتول، پسر اکبرآقا قصاب و …) درس میخوانند. شناسایی این افراد بسیار راحت است. همیشه مشغول کاری هستند که نمیتوانند انجام دهند! (آخر این چه کاری است که شما میکنید؟) پیشبینی رتبهی این افراد حدود نجوم و همین حدود است. از خصوصیتهای رفتاری دیگر در این گروه میتوان به روحیهی جستجوگری، باری به هر جهت بودن، نظر شما چیست و … اشاره کرد.
این گروه از دانشآموزان در گروه خطرناک خستهشونده قرار میگیرند.
گروه دوم؛ دانشآموز دفترندیده:
اصطلاحاً به دانشآموزانی اطلاق میشود که وقتشان همیشه پر است (آخر مگر میشود؟). در روز حتی یک دقیقه هم وقت خالی ندارند. کیپ تا کیپ زمانشان را درس میخوانند (البته این را خودشان میگویند)؛ طوری که آخر شب یادشان میرود چند ساعت درس خواندند. ویژگی بارز و عادت همیشگی این افراد یکی توهم مطالعهی زیاد و دیگری گم کردن دفتر برنامهریزی بعد از یک آزمون است.
شما میتوانید افراد این گروه را به راحتی با دو سؤال شناسایی کنید:
سؤال: هفتهی گذشته چند ساعت درس خواندی؟
دانشآموز مورد نظر: من، من، ۲۰، ۳۰، ۴۰، …فکر کنم، شاید …
سؤال: چهکار کردی ترازت بهتر شد؟
دانشآموز مورد نظر: کی؟ من؟… چون، زیرا،…
این گروه از دانشآموزان در گروه بیخطرِ ولش کنِ بیخیال، دفتر من کو، قرار میگیرند.
گروه سوم؛ دانشآموز آزمونندیده:
اصطلاحاً به دانشآموزانی اطلاق میشود که مدام در روزهای آزمون مریض میشوند، کلاس میروند، خواب میمانند، معلم خصوصی میگیرند، در آزمونهای دیگر شرکت میکنند، هیچ وقت برنامهشان با برنامهی کانون هماهنگ نیست!
برای این افراد آرزوی جمعهی خوبی میتوانیم بکنیم؛ همین! چون علاوه بر ما خودشان هم متوجه نمیشوند که بالاخره آخرش درسها را یاد گرفتهاند یا نه.
این دسته از دانشآموزان در گروه خوابم میآید زیاد، ولش کن، بعداً میآیم، قرار میگیرند.
گروه چهارم؛ دانشآموز کتابندیده:
اصطلاحاً به دانشآموزانی اطلاق میشود که دستهای لطیفشان هیچ گونه برخوردی با کتاب نداشته است. سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا اینها کتاب ندارند؟ جواب سؤال ساده است؛ کتاب دارند ولی با رعایت فاصله به این کتابها نگاه میکنند؛ نگاهی کاملاً با دقت! از خاصیت این افراد این است که در برخورد با اولین مشکل درسی سراغ راهحلهای عجیب و غریب میروند، غافل از اینکه منبع اصلی موفقیت فرد کتاب است. از دیگر ویژگی این افراد دارا بودن تعداد بسیار زیاد کتابهای قطور و هماهنگ با دکور منزل است.
این دسته از دانشآموزان در گروه کاملاً بیخطرِ بیحال و چهقدر این کتابها خوش رنگ هستند قرار میگیرند.
گروه پنجم؛ دانشآموز کلاسندیده:
افراد این گروه ایراد کار خودشان را میدانند و میدانند ضعف علمی دارند و میدانند که امسال کنکور دارند و میدانند که خودشان هم نمیتوانند مشکل را حل کنند (چهقدر میدانند گفتم!) ولی به همه میگویند خودشان میخوانند. چرا با خودت لج میکنی؟ (البته خیلی از بچههایی که در این گروه قرار میگیرند بچههای با معرفتی هستند و نگران هزینهی کلاسها؛ ولی حواسشان نیست که اگر امسال نتیجه نگیرند باید ۱۰ برابر پول این کلاسها را برای دانشگاه خرج کنند.)
این دسته از دانشآموزان در گروه بچههای بامرام بیفکر قرار میگیرند.
راستی شما در کدام گروه قرار میگیرید؟